به گزارش "ورزش سه"، قسمت دوم مصاحبه مفصل کریستیانو رونالدو با پیرس...
به گزارش "ورزش سه"، قسمت دوم مصاحبه مفصل کریستیانو رونالدو با پیرس مورگان، مجری معروف، منتشر شده و این فوق ستاره فوتبال جهان درباره موضوعات مختلفی صحبت کرده است. در ادامه صحبتهای او را در این مصاحبه مرور میکنیم. «وقتی خبر مرگ دیوگو ژوتا را شنیدم، خیلی گریه کردم» میخواهم درباره مرگ دیوگو ژوتا صحبت کنیم. حادثهای شوکهکننده بود. وقتی این خبر را شنیدی، کجا بودی؟ «در زمان استراحتمان همراه با جیو در سالن بدنسازی بودم. نمیتوانستم باور کنم، خیلی گریه کردم. جیو میتواند این را تأیید کند. برای خانواده و دوستانش بسیار، بسیار سخت بود. واقعا ویرانکننده بود.» «باید از لحظات زندگی لذت ببریم و زیاد برای آینده برنامهریزی نکنیم. من هیچوقت برای بلندمدت برنامه نمیریزم، چون همهچیز ممکن است در یک لحظه تغییر کند. باید خوشحال باشیم که هنوز اینجا هستیم. آن لحظه واقعاً تکاندهنده بود. هنوز هم وقتی پیراهن تیم ملی را میپوشی، حضور و روح او را حس میکنی. او یکی از ما بود.» دیوگو ژوتا چگونه شخصی بود؟ «پسر آرامی بود، بازیکنی فوقالعاده. از اینکه توانستم لحظات بزرگی را با او شریک شوم، خوشحالم. اتفاق بسیار غمانگیزی بود. فرصت پیدا کردم تا با خانوادهاش صحبت کرده و به آنها دلگرمی بدهم. باید قدر زندگی را بدانیم.» درباره غیبتت در مراسم خاکسپاری دیوگو بگو. «دو نکته وجود دارد. مردم خیلی از من انتقاد میکنند، اما اهمیتی نمیدهم. وقتی وجدانت آسوده است، نیازی نیست نگران حرف دیگران باشی. از زمانی که پدرم درگذشت، دیگر هرگز در هیچ مراسم خاکسپاریای شرکت نکردهام. علاوه بر آن، هر جایی که میروم تبدیل به یک نمایش میشود. نمیروم چون اگر بروم، توجهها به من جلب میشود. از اینکه در لحظههای حساس و غمانگیز برخیها دنبال مصاحبه و توجه رسانهای هستند، بدم میآید. این چیست؟ نشان میدهد که زندگی گاهی به یک نمایش مضحک تبدیل میشود. من نمیخواهم بخشی از آن دنیا باشم. مردم میتوانند به انتقادشان ادامه دهند، اما من با تصمیمم احساس راحتی میکنم. لازم نیست در صف اول باشم. به خانواده او فکر میکنم و نیازی ندارم جلوی دوربینها باشم تا ببینند چه میکنم. کارهای خود را در خلوت انجام میدهم. دربارهاش تبلیغ زیادی کردند. اگر میخواهی جشن تولد واقعی بگیری، من را دعوت نکن.» زنی که برایش همبرگر گرفت و دیداری غیرمنتظره در فرودگاه در نخستین مصاحبهات زمانی که در یوونتوس بودی گفتی وقتی ۱۳ ساله بودی، گرسنه بودی و همراه دوستت به مکدونالد رفتید و آنجا به شما همبرگر رایگان دادند. شنیدهام که بعدها در فرودگاه با یکی از آن خانمها دیدار کردی. «جالب بود. در بخش خصوصی فرودگاه بودیم و یکی از دوستانم گفت که نگاهی بیندازم. میدانی وقتی بعد از ۲۰ سال کسی را میبینی و فوراً میشناسی؟ او را در آغوش گرفتم. جیو(جورجینا) کنارم بود و بچههایم پرسیدند:«بابا، اون کیه؟» داستان را برای خانوادهام تعریف کردم. در آن لحظه احساس کردم که زندگی پر از شگفتی است. حس خوبی داشت. با دوستانم صحبت کردم که کاری خاص انجام دهیم. به آنها قول دادم. حالا شماره تماسش را داریم.» واکنش او چه بود؟ «شوکه شده بود. هرگز فکر نمیکرد من او را به یاد بیاورم. وقتی من را دید، فکر کرد حرفی با او نمیزنم. به من گفت:«من همیشه میدانم چه زمانی به پرتغال میآیی و همیشه سعی میکنم برای دیدنت بیایم، اما هر بار من را کنار میگذارند. این بار یکی از کارکنان نیامد و من جای او آمدم.» این همان معنای لحظههاست. به دوستانم گفتم شمارهاش را نگه دارند. هر وقت فرصت پیدا کنیم، میخواهیم کاری ویژه برای او انجام دهیم.» «افراد وفادار بسیار نادرند، بهویژه در فوتبال، آن هم وقتی پای پول زیاد در میان است.» ژوزه سمدو آن روز همراهت بود. او داستانی درباره تو برایم تعریف کرد؛ گفت که تو پیش مسئول آکادمی رفتی تا او بتواند در آنجا بماند. چه مسیر عجیبی! حالا هر دوی شما ۴۰ سال دارید و او مدیرعامل باشگاه النصر است. «وقتی از این لحظات صحبت میکنم، احساساتی میشوم. زندگی شگفتانگیز است. خداوند هر کسی را در جایگاهی قرار میدهد که شایستهاش است. فکر میکنم باید با او مصاحبه کنی، انسان بسیار جالبی است. او به خاطر من مدیرعامل نشده، بلکه پتانسیل بسیار بالایی دارد. مردم راحت میگویند «به خاطر توست»، اما اگر با بقیه صحبت کنی، میفهمی خودش با تلاش و استعدادش به این جایگاه رسیده است. یکی از ویژگیهایی که برایم در بالاترین جایگاه قرار دارد، وفاداری است. چنین آدمهایی بسیار نادرند، مخصوصاً در فوتبال و وقتی پول زیاد وارد ماجرا میشود. من تو را به چالش میکشم تا با او مصاحبه کنی، چون واقعاً انسان جالبی است.» او به من گفت اگر تو نبودی، هرگز فوتبالیست حرفهای نمیشد. «من فقط بهترینِ خودم را ارائه میدهم. من هم فردی بسیار وفادار هستم. در زندگی، وقتی کار اشتباه یا درست انجام میدهی، شاید خودت حتی متوجهش نشوی. من فقط کاری را انجام دادم که فکر میکردم درست است. حالا او بخشی از خانواده من است، اما واقعاً اطرافیانم فوقالعادهاند. من خوششانس هستم. افراد دیگری هم در تیمم دارم. خوششانس هستم. اما برای خوششانسی هم باید تلاش کرد. خودم از آنها دعوت کردم که کنارم باشند. گاهی باید انتخاب کرد.» اگر ساعت ۴ صبح بخواهی با کسی تماس بگیری، چه کسی جواب میدهد؟ «همین آدمها. از زندگی چه چیزی با خودمان میبریم؟ روابطمان. اگر اطرافمان آدمهای خوب نداشته باشیم، خوشحال نخواهیم بود. این باور من است. دوباره میگویم که خوششانس هستم، نه فقط چون خانواده بزرگی دارم، بلکه چون دوستان بسیار خوبی هم دارم. آنها دوستان واقعی هستند، حتی اگر دنبال چالشهای دیگری در زندگی باشند. این یک موهبت است.» راز فرم بدنی کریستیانو رونالدو (پیرس مورگان عضلات شکم کریستیانو رونالدو را لمس میکند.)میگویند بدنت شبیه فردی ۲۸ ساله است. خودت هم اینطور حس میکنی؟ «از نظر فیزیکی، فکر میکنم جوانتر به نظر میرسم. از ۱۲ سالگی تمرینات بدنسازی را شروع کردم. سعی میکنم در زندگیام نظم و ثبات داشته باشم. خواب خوبی دارم، ریکاوریام مناسب است و در باشگاه بهخوبی تمرین میکنم. همهچیز فقط به تداوم و ثبات مربوط است. اگر آن را داشته باشی، بقیه کارها آسان میشود.» لبران جیمز، مودریچ، جوکوویچ... کدام ورزشکاران را بهعنوان الگو و نمونههای خوب نگاه میکنی؟ «راستش از خودم الهام میگیرم. البته در سایر ورزشها هم الگوهای خوبی میبینم. مثل لبران جیمز. او هم ۴۰ ساله است. من از او موهای بیشتری دارم! هنوز بسکتبال بازی میکند و در فرم خوبی است. همچنین مودریچ و جوکوویچ. مودریچ در ۴۰ سالگی شگفتانگیز به نظر میرسد.» «خوب است وقتی دیگران دربارهات خوب صحبت میکنند» جوکوویچ گفته که تو یکی از الگوهای او برای ادامه دادن بازی تا سنین بالا هستی. حس خوبی دارد، نه؟ «بله، خیلی خوب است وقتی دیگران دربارهات با احترام و خوبی صحبت میکنند. احساس افتخار میکنم.» تمرکز بر گلزنی فکر میکنی حالا در تمامکنندگی بهتر شدهای؟ «فکر میکنم همیشه یک تمامکننده سطح بالا بودهام. اما حالا بیشتر روی این جنبه تمرکز دارم، چون با بالا رفتن سن باید در بخشهای دیگر پیشرفت کنی. الان بیشتر تمرکزم روی وضعیت ذهنی و فکری است. دارم خودم را با شرایط وفق میدهم. البته در سالهای نخست، هنوز در اوج نبودم، اما از ۲۵ سالگی به بعد احساس میکنم در همان سطحی هستم که اکنون هستم. تفاوت این است که حالا بیشتر روی گلزنی تمرکز دارم، چون دیگر وینگر نیستم.» «مشکل بازیکنان این است که فکر میکنند همه چیز را میدانند و دیگر یاد نمیگیرند» حرکاتت در محوطه جریمه خیلی ساده به نظر میرسند، اما در واقع اینطور نیست. آیا این حرکات غریزیاند؟ «بله. این چیزها را با گذر زمان و تجربه یاد میگیری. چیزی که تفاوت ایجاد میکند این است که همیشه میتوانی پیشرفت کنی، حتی در سن من. فکر میکنم بزرگترین مشکل بازیکنان همین است که خیال میکنند همه چیز را بلدند و دیگر چیزی برای یاد گرفتن ندارند. بازیکنان بعد از سی سالگی معمولاً افت میکنند، اما من برعکس هستم. مردم میتوانند هر چه میخواهند بگویند، چون خیلی از کسانی که درباره فوتبال حرف میزنند، در واقع هیچ چیز از آن نمیدانند.» طعنه رونی درباره مسی وین رونی گفته که از تو متنفر نیست، اما هنوز هم معتقد است که مسی بهتر است. «اشکالی ندارد. از این بابت ناراحت نمیشوم. ایرادی ندارد، هر کس میتواند هر کسی را که میخواهد انتخاب کند.» هنوز با او رابطهای داری؟ «وقتی با هم بازی میکردیم، رابطهی خوبی داشتیم. نه در حد دوستان نزدیکم که به خانهام بیایند و با هم شام بخوریم، ولی رابطهمان خوب بود. در فوتبال، دوستی در آن معنا ندارم، کسی را ندارم که برای شام یا ناهار به خانهام بیاید. اما روابط خوب و محترمانهای دارم. من آدم اجتماعیای هستم و با همه خوب کنار میآیم. اما واژهی دوست برای من معنای عمیقتری دارد. با این حال هیچ مشکلی با او ندارم. همهچیز خوب است، مسئلهای نیست. احترام قائلم، بهویژه برای دوران بازیمان، چون با هم جامهای زیادی بردیم. از او بابت گفتههایش تشکر میکنم. اگر دوباره ببینمش، حتماً سلام و احوالپرسی میکنم. برای همه احترام قائلم.» «اگر حالا در لیگ برتر بازی میکردم، همان تعداد گل میزدم» گلهایت همیشه بهترین پاسخ به منتقدان بودهاند. کافی است به آمار و رکوردت در تیم ملی پرتغال نگاه کنند. «اینها فقط بهانهاند. سال به سال. حتی در یک فصل بد هم ۲۵ گل میزنم. اگر الان در لیگ برتر بازی میکردم، همان تعداد گل را میزدم.» آخرین باری که در لیگ برتر بازی کردی، ۱۸ گل زدی. «نیازی نیست حرف بزنند، میتوانند هر چه میخواهند بگویند، اما آمار دروغ نمیگوید. آنها هیچوقت در عربستان بازی نکردهاند، نمیدانند دویدن در دمای ۴۰ درجه یعنی چه. لیگ عربستان از لیگ پرتغال و لیگ فرانسه بهتر است، جایی که فقط پیاسجی وجود دارد. گلهای اینجا هم باید در انتخاب توپ طلا حساب شوند. چرا وقتی در عربستان گل میزنی، حساب نمیشود؟ ببینید چند بازیکن سطح بالا اینجا هستند. از بقیه هم بپرسید. برای من گل زدن در اسپانیا از عربستان آسانتر بود.» در انتظار گل هزارم در جام جهانی ۲۰۲۶؟ آیا در ذهنت چنین تصوری داری که ممکن است گل شماره ۱۰۰۰ خود را در جام جهانی بزنی؟ «به این فکر نمیکنم. اگر بپرسی: «کریستیانو، رویایت قهرمانی در جام جهانی است؟» باید بگویم نه، این رؤیایم نیست. قهرمانی در جام جهانی چیزی از جایگاه من در تاریخ کم یا زیاد نمیکند. دروغ نمیگویم. تنها چیزی که مطمئنم این است که دارم از لحظهها لذت میبرم. با گذر زمان یاد گرفتم که لحظهی حال مهمترین است. هنوز هم صعود نکردهایم. مقابل مجارستان در ورزشگاه آلوالاده بازی کردم، شاید آخرین باری بود که آنجا بازی کردم، هیچوقت نمیدانیم. خانوادهام هم آنجا بودند. «اگر پرتغال جام جهانی را ببرد، بله، همه شوکه خواهند شد» فکر میکنی حتی مسی هم بهترین فوتبالیست آرژانتین نیست و مارادونا از او بهتر بود؟ «قبل از مسی، آرژانتین چند جام جهانی برده بود؟ کشورهایی مثل آنها عادت دارند قهرمان رقابتهای بزرگ شوند. اگر برزیل قهرمان جام جهانی شود، کسی شگفتزده میشود؟ نه. اما اگر پرتغال قهرمان شود، بله، شوکهکننده خواهد بود. اما من اینطور فکر نمیکنم. البته که میخواهم قهرمان شویم، ولی قهرمانی چیزی را در نگاه من به فوتبال تغییر نخواهد داد.» بهترین بازیکن تاریخ؟ فکر میکنی حق داری خودت را بهترین بازیکن تمام دوران بدانی؟ «قطعاً. اما برایم اهمیتی ندارد. تاریخ خودش گویای همه چیز است. مشکلی با این موضوع ندارم. ما سه جام برای پرتغال بردیم. بسیار خوشحالم.» اما اگر جام جهانی را ببری، خیلی خوشحال میشوی، نه؟ «بله، البته، به جان فرزندانم قسم میخورم. پرتغال هرگز چنین چیزی را تجربه نکرده. برایش میجنگیم، اما آیا این قهرمانی من را تعریف میکند؟ تعریف چه چیزی؟ اینکه یکی از بهترینها هستم؟ فقط با یک تورنمنت؟ فکر میکنی این منصفانه است؟» کریستیانو رونالدو در برابر دیوید بکام: کدام زیباتر است؟ فکر میکنی از بکام زیباتری؟ «بستگی دارد. فکر میکنم فقط چهره مهم نیست، همه چیز دخیل است. تصور کن من یک پسر معمولی باشم، با دمپایی قرمز در کوپاکابانا، با یک بطری آب نارگیل، فکر میکنی شانسی نداشتم؟ بستگی به زاویه نگاه دارد.» اگر هر دوی شما با هم باشید، توجه مردم به کدامتان جلب میشود؟ «به من. من آدم معمولی نیستم. من بینقصم! (با خنده)» «فرگوسن همیشه در قلبم خواهد بود» هنوز با فرگوسن صحبت میکنی؟ «وقتی در منچستریونایتد بودم، بیشتر با او حرف میزدم. به خانهام میآمد. او مرد بزرگی است. همیشه در قلب من جای دارد، چون در مسیر حرفهایام خیلی کمکم کرد.» آیا او برایت مثل یک پدر بود؟ «در فوتبال، بله. مردی بزرگ و باوقار.» بهترین مربیای که تا به حال داشتی؟ «بستگی دارد. من این شانس را داشتم که با بهترین مربیان جهان کار کنم، و این خوشبختی بزرگی است. اما درست نیست فقط از یکی نام ببرم. من از آن دسته افراد نیستم. دوست دارم بگویم همهشان در شکلگیری منِ امروز نقش داشتند.» تو و ترامپ معروفترین آدمهای دنیا هستید «من یک سؤال مطرح میکنم: چه کسی معروفتر است؟ من یا او؟ به نظرم من معروفترم. فکر میکنم حتی در کوچکترین جزیرهها هم من را میشناسند.» تا حالا جایی بودهای که کسی تو را نشناخته باشد؟ «۲۰ سال پیش، ولی حالا دیگر نه.» از این وضع خوشت میآید؟ «نه، ولی همین است که هست. خستهکننده است. دوست دارم اینقدر معروف نباشم. حوصلهسربر است.» میتوانی موفق باشی، ولی مشهور نباشی، «کاملاً موافقم. قطعاً. من هرگز نخواستم معروف باشم. میدانستم ستاره خواهم شد، اما اینکه تا این حد معروف شوم، واقعاً خستهکننده است.» دیدار بعدی در کاخ سفید؟ و مصاحبه با این جمله تمام میشود: «امیدوارم دفعه بعدی که با هم هستیم، فقط سه سال دیگر نباشد، بلکه قبلش باید با سمِدو هم مصاحبه کنی. تصور کن، ما سه نفر، من، تو و ترامپ، سر یک میز. جالب میشود. اگر هم در کاخ سفید باشد که چه بهتر.»
دیدگاهتان را بنویسید