به گزارش "ورزش سه"، زخمهایی وجود دارند که تنها فوتبال میتواند...
                                
                            به گزارش "ورزش سه"، زخمهایی وجود دارند که تنها فوتبال میتواند درمانشان کند. امباپه این را بهتر از هر کس دیگری میداند. کمتر از یک سال پیش، آنفیلد صحنه تاریکترین شب او با پیراهن رئال مادرید بود. در زیر باران و میان غرش هواداران، نمایش فوتبالی این ستاره فرانسوی فرو ریخت: بیوقفه توپ از دست میداد، چهرهاش قابل شناسایی نبود و ضربه پنالتی سرنوشتسازش را نیز از دست داد. سقوط شخصی به جهنم، شبی برای فراموشی، اما حک شده در ذهن. امباپه در پستی بازی میکرد که زمانی او را به یکی از ترسناکترین مهاجمان جهان تبدیل کرده بود: بال چپ. گامهای انفجاری، قدرت و تواناییاش در شلیکهای غیرممکن... همه آنها در آن شب در لیورپول ناپدید شدند. در غیاب وینیسیوس مصدوم، امباپه باید در کنار براهیم دیاز و آردا گولر خط حمله را هدایت میکرد اما هیچ چیز کار نکرد. آن امباپه تنها سایهای بود از بازیکنی که رئال مادرید برای جذبش زمین و زمان را به هم دوخته بود. شبی کابوسوار… با ۱۵ توپ از دست رفته پس از گل لیورپول، سرنوشت فرصت جبرانی به او داد: پنالتیای که لوکاس واسکز از رابرتسون گرفت. امباپه نفس عمیقی کشید، توپ را برداشت و مسئولیت را پذیرفت. اما کلهر، متخصص مهار پنالتی، مسیر توپ را حدس زد و با شیرجهای تماشایی ضربه را گرفت. این بازیکن فرانسوی مات و مبهوت ماند. تصویرش با سری خم شده بر نقطه پنالتی، نماد پایینترین لحظه او از زمان پیوستن به برنابئو بود. آمار نیز تسلیبخش نبود: دو شوت (یکی مهار شده، یکی از دست رفته)، ۱۸ پاس صحیح از ۲۴ (۷۵ درصد)، شش دوئل برنده از سیزده مورد و پانزده توپ از دست رفته. اگر پیش از این بازی تردیدی در کادر فنی درباره مالک واقعی جناح چپ وجود داشت، نمایش امباپه آن را برطرف کرد. پاسهای ناهماهنگ، کنترل ضعیف توپ، کمبود اعتماد به نفس، جرقه و روحیه. تلاش کرد، بله، اما بدون جسارت و اطمینانی که حتی بتواند مدافع حریف را به زحمت بیندازد. اولین توپ از دست رفتهاش نزدیک بود به گل حریف منجر شود که در آخرین لحظه توسط آسنسیو نجات داده شد و از آن جا به بعد همه چیز در سراشیبی قرار گرفت. دقیقه ۶۲ آخرین فرصت رستگاریاش بود اما کلهر تصمیم گرفته بود که در آن شب هیچ راه فراری از دروازه جهنم وجود ندارد. طعمی از انتقام در آنفیلد «دارویی وجود دارد به نام صبر. دوران سختی برای او است، به خصوص پس از خراب کردن پنالتی. همه باید حمایتش کنند.» این صحبت کارلو آنچلوتی در نشست خبری پس از بازی بود، تلاشی برای محافظت از بازیکنش در برابر طوفان. امروز اما همه چیز متفاوت است. امباپه در بهترین دورانش، شاید درخشانترین مقطع دوران حرفهای فوتبالش، قرار دارد. او رهبر رئال مادرید است، مرجع مطلق تیم که هر حمله را به تهدیدی واقعی تبدیل میکند. او در لالیگا در ۱۱ بازی ۱۳ گل زده و در مجموع ۱۸ گل در ۱۴ دیدار به ثمر رسانده است، میانگین ۱.۲۹ گل در هر بازی و درست مانند کریستیانو رونالدو. او در هشت بازی پیاپی لیگ گلزنی کرده است، آماری که تنها رکورد ۱۰ گل پیاپی کریستیانو در فصل ۱۵-۲۰۱۴ از آن پیشی میگیرد. در تقویم پیشرو، دیدار با رایو وایهکانو (۹ نوامبر) و الچه (۲۳ نوامبر، پس از وقفه ملی) میتواند رکورد را مساوی کند و جدال با خیرونا (۳۰ نوامبر) فرصتی برای شکستن آن است. او تا به حال ۴۴ گل در ۴۵ بازی لالیگایی برای رئال به ثمر رسانده است که بهترین شروع از زمان پوشکاش (۴۴ گل در ۴۴ بازی) و حتی بهتر از رونالدو (۴۳ در ۴۵) است. به همین دلیل است که بازگشتش به آنفیلد طعمی از انتقام، رستگاری و ماموریتی ناتمام دارد. در زمانی که هیچ چیز نمیتواند متوقفش کند، مسیر او از آنفیلد تا آنفیلد ادامه یافته است... و این بار، نوبت او است که ضربه آخر را بزند.
                            
دیدگاهتان را بنویسید