به گزارش "ورزش سه"، در این مقاله از روزنامه مارکا آمده است: شب، شبی...
به گزارش "ورزش سه"، در این مقاله از روزنامه مارکا آمده است: شب، شبی بود که قرار بود به نام امباپه تمام شود.او با اهدای کفش طلا به هواداران رئال مادرید (از طریق تلویزیون) و به سانتیاگو برنابئو (به صورت زنده)، جشن بزرگی به پا کرد. دو گل اول را به ثمر رساند و در مسیر ثبت سه یا چهار گل بود؛ یعنی با سرعت به سوی کسب یک جایزه پیچیچی (آقای گلی لالیگا) و کفش طلایی دیگر حرکت میکرد. و در همین حین، وینیسیوس سر رسید و توپ را برای زدن پنالتی که روی کارراس انجام شده بود، برداشت. حتی به ذهنش هم خطور نکرد که دارد یک گل احتمالی را از امباپه میگیرد. و امباپه، که آدم خوبی است، هیچ نگفت. شاید ژابی آلونسو باید دخالت میکرد تا اوضاع را به حالت عادی برگرداند. او این کار را نکرد، احتمالاً برای جلوگیری از دلخوری دوباره این برزیلی سرکش. واقعیت این است که وینیسیوس پنالتی را زد. و آن را از دست داد. بهتر است بگوییم: دوباره آن را از دست داد. فصل گذشته، در دقیقه ۱۰ و در حالی که نتیجه ۰-۰ بود، مامارداشویلی پنالتیای را که تارگا روی امباپه انجام داده بود، مهار کرد. و والنسیا در نهایت آن بازی را ۲-۱ برد. گویا برخی ستارهها درس نمیگیرند. چیزی که نشدنی است، نشدنی باقی میماند. یک بار دیگر ثابت شد که جود بلینگام به دوران اوج بازگشته است. او گل سوم را در یک حرکت فردی به ثمر رساند، یعنی بدون نیاز به اینکه توپها را برایش مهیا کنند. اما حرکت مربوط به گل دوم، از آن دسته بازیهایی بود که آدم دلش میخواهد بارها و بارها تماشا کند، یک اثر هنری به تمام معنا. پاس در عمق از بلینگام، سانتر ردا گولر به محوطه جریمه و ضربه نهایی امباپه به تور دروازه. یک گل فوقالعاده. شب عالی بود و میتوانست عالیتر باشد اما وینیسیوس نگذاشت.
دیدگاهتان را بنویسید