به گزارش "ورزش سه"، گویی سرنوشت آبیها این بوده که تنها پس از چند...

به گزارش "ورزش سه"، گویی سرنوشت آبیها این بوده که تنها پس از چند شکست یا حتی تساوی، همهچیز به یک نمایش آشنا ختم شود: شعارهای تکراری روی سکوها، بازی بیپایان گمانهزنی، و در نهایت انتخابی که خود از ابتدا هم کمترین بذر امیدی در دل هوادار نمیکارد. این چرخه چنان در حافظهی جمعی هواداران استقلال تکرار شده که دیگر «نیمکت» برای آبیها نه جای ثبات که صحنهی نمایش مدام است.اما در این تکرار خستهکننده، یک نام، یک استثناء کوچک اما معنادار وجود دارد: مجتبی جباری. او تنها یک گزینه برای جانشینی ساپینتو نیست. جباری طرحی ناتمام است؛ پروژهای که در میانهی راه رها شد. ساختمانی که ستونهایش برپا شد، اما سقفش هیچگاه ساخته نشد. هیاهوی مربیان خارجی با قراردادهای میلیوندلاری و وعدههای بزرگ نگذاشت آن دوران کوتاه جدی دیده شود؛ اما کارنامهی او، هرچند کوتاه، نشانهای روشن داشت: «توانایی مواجهه و سپس عبور از بحران.» چند ماه پیش، در فصلی که استقلال بیش از هر چیز به پایاناش شبیه بود، جباری با نگاهی آرام و بیهیاهو پا به کارزار گذاشت. استقلال در بحرانی غرق بود که حتی وفادارترین هواداران هم رؤیای قهرمانی را از یاد برده بودند. اما او تیم را دوباره به آرامش رساند. در رختکن، زبانی متفاوت برای گفتوگو یافت؛ روی زمین، تعادلی تازه ساخت. و حاصل، جامی بود که در پایان فصل بالای سر رفت؛ جامی که هیچکس انتظارش را نداشت. امروز، استقلال دوباره بر همان مرز ایستاده است؛ میان تکرار یک چرخه فرسایشی یا بازگشت به پروژهای که نیمهتمام رها شد. پروژهی جباری تنها در پی تغییر تاکتیکها یا اصلاح چیدمان نیست. او صاحب تجربهای است که استقلال اکنون بیشتر از هر چیز به آن نیاز دارد: «مدیریت بحران.»در روزگاری که هر انتخاب دوباره شبیه قمار است، جباری از دل همان تیم و همان بحران میآید. او آشنا با زخمهای استقلال است، نه غریبهای که وقت آموختن نداشته باشد. شاید پروژهی جباری هنوز کامل نشده باشد؛ اما نیمهتمام ماندنش، خود یک امکان است. امکانی که اگر جدی گرفته شود، میتواند این چرخه فرسایشی را متوقف کند.استقلال بیش از ستارهها، بیش از نامهای پرزرقوبرق و بیش از قراردادهای پرخرج، به همین یک چیز نیاز دارد: تکمیل پروژهای که روزی آغاز شد و ناتمام رها ماند. **نویسنده: علی پاکزاد
دیدگاهتان را بنویسید