به گزارش "ورزش سه"، ، این پیشبینیها برای ژابی آلونسو میتواند...

به گزارش "ورزش سه"، ، این پیشبینیها برای ژابی آلونسو میتواند فرصتی طلایی باشد. بدون جذب دو بازیکن کلیدی درخواستی او، زوبیمندی و فلورین ویرتز، تیم با ابهامات زیادی در خط هافبک و حمله روبهرو است، در حالی که لیگ برتر انگلیس همچنان ریتم فوتبال اروپا را تعیین میکند. خواستههای ژابی و واقعیت بازار ژابی آلونسو برای بازسازی تیمش دو بازیکن کلیدی میخواست: مارتین زوبیمندی، هافبک دفاعیای که با دید استراتژیک و توانایی نظمدهی به بازی، معمار خط میانی میشد، و فلوریان ویرتز، هافبک تهاجمی مدرنی که میتوانست خط حمله رئال را تغذیه کند. اما زوبیمندی به آرسنال پیوست، تیمی که با وجود جایگاه خوب در لیگ برتر، هنوز فاقد افتخارات بزرگ مثل لیگ قهرمانان است و مالکش، یک سرمایهدار آمریکایی، با پول هنگفتش او را خرید. ویرتز نیز با 125 میلیون یورو به لیورپول رفت، باشگاهی که بخشی از یک کنسرسیوم آمریکایی است و بیش از 200 میلیون یورو در نقلوانتقالات خرج کرده است. این ارقام نشاندهنده برتری مالی لیگ برتر است. رئال دیگر نمیتواند در تابستان با تیمهای انگلیسی رقابت کند. آخرین باری که رئال ضربه بزرگی به لیگ برتر زد، انتقال کریستیانو رونالدو بود که برای یک دهه تعادل این لیگ را به هم ریخت. خریدهای رئال و وضعیت مالی رئال مادرید با خریدهای گرانقیمت هویسن، کارراس و ماستانتونو بیش از 150 میلیون یورو هزینه کرد، اما این کافی نیست. در شش سال گذشته، رئال کمهزینهترین تیم در میان غولهای اروپا بوده است. برای بازسازی عمیق تیم، فروش بازیکنان ضروری است. رودریگو، که قرار بود فروخته شود، مشتریای در لیگ برتر پیدا نکرد. انگلیسیها بازیکنان فیزیکی با ریشههای آفریقایی را ترجیح میدهند و رودریگو با ظرافتش برای آنها جذاب نیست. حتی پپ گواردیولا، که استثنایی در این سلیقه است، به رئال کمکی نکرد. رودریگو پس از فصلی ناامیدکننده و کنار کشیدن از بازیهای بیاهمیت آخر فصل، که برای هواداران رئال بخشی از آیین حمایت از تیم است، با سرافکندگی به تمرینات بازگشت. این بازیها، حتی اگر بیاهمیت باشند، برای هواداران ارزشمندند. رودریگو اما از این آیین غفلت کرد و ژابی در جام جهانی باشگاهها او را به حاشیه راند. رودریگو: استعداد و شکنندگی رودریگو بازیکنی خاص است؛ نه یک نابغه کامل که به تنهایی بازی را ببرد، بلکه یک استعداد ظریف که نیاز به خستگی حریف و فضایی آزاد برای درخشش دارد. دو قهرمانی اخیر رئال در لیگ قهرمانان با درخشش او در لحظات حساس همراه بود. او مثل دزدی ماهر، بیصدا وارد لحظات کلیدی میشود، گلی میزند که دنیا را متوقف میکند و با نوری جادویی زمین را ترک میکند. اما در زندگی روزمره فوتبال، اضطراب او را فلج میکند. او بیش از حد برای اثبات خود تلاش میکند، شوتهای بیدقت میزند و در انتظار موقعیتهای بزرگ، از جریان بازی غایب میشود. تغییرش در بازیها با چهرهای پر از خشم همراه است. او مهاجمی با گلهای کم است و این میتواند داستان سقوطش باشد. با این حال، کارلو آنچلوتی به دلیل افتخارات و کلاسش، او را در ترکیب نگه داشت، اما وابستگی به الهامات ناگهانی او شکننده بود. کیلیان امباپه، برعکس، نیازی به شرایط خاص ندارد؛ او مثل روز و شب، یک حقیقت طبیعی است. ماستانتونو: امید یا ابهام؟ ناکامی در فروش رودریگو، رئال را از خرید هافبک حرفهای محروم کرد، اما ماستانتونو با مبلغ قابلتوجهی به تیم آمد. این آرژانتینی جوان قرار است جای رودریگو را بگیرد؛ وینگر کاذب راستی که به سمت داخل حرکت میکند و گاهی نقش هافبک تهاجمی یا هافبک راست کاذب را بازی میکند. او مثل زوبیمندی بازیکنی مشخص نیست، بلکه تجسمی از امید و نوستالژی است؛ یادآور دی استفانو با پای چپ آرژانتینیاش. نمایشهای او از ریورپلاته تا امروز امیدوارکننده بوده، با ذهنیتی هافبکگونه و دقت در پای چپش. اما او انتخاب ژابی نبود. ماستانتونو هنوز خام است و ممکن است سالها طول بکشد تا به اوج برسد. ژابی به یک معمار نیاز داشت، اما فعلاً آن را ندارد. هویسن و خط دفاع دین هویسن، خرید جدید رئال، در چهار بازی ابتدایی تأثیرگذاری شبیه جود بلینگام در دو سال پیش داشت؛ بازیکنی تازهوارد برای دنیایی جدید. بلینگام، که زمانی زیدانی سریعتر به نظر میرسید، حالا شبیه بازیکنی در آستانه بازنشستگی است و دلیل آن نامشخص است. ویرتز میتوانست جانشین او شود، اما رئال به جای او روی بلینگام صبر کرد. هویسن اما یک خالق واقعی است؛ بازیکنی بلندقامت، با اعتمادبهنفس و دقت بینظیر در پاس اول. او خارقالعاده را عادی میکند و در 19 سالگی، هم در تیم ملی و هم در رئال فیکس است. غیبتش مقابل پاریسنژرمن باعث شد رئال از یک تیم فوتبال به چیزی دیگر تبدیل شود. او ترکیبی از کودکی، سادگی و هوش است، اما محدودیتهای فیزیکیاش، مثل سختی در چرخش یا سرعت در دفاع، او را به متفکری در زمین تبدیل کرده که همیشه یک قدم جلوتر است. اخراجش مقابل دورتموند به دلیل خطایی ناشی از جثه بزرگش بود، اما همین محدودیتها او را به بازیکنی خلاقتر تبدیل کرده است. خط دفاع رئال با آلابا، میلیتائو و رودیگر، سه کهنهسرباز با مصدومیتهای فراوان، شکننده است. آسنسیو، مدافع چهارم، نه برای قلههای بزرگ مناسب است و نه آنقدر ضعیف که تصور میشد. کارواخال، ترنت و کارراس در دفاع کناری هستند. ترنت در لیگ برتر بهعنوان بازیکن-سیستم شناخته میشد، اما پاسهای خطرناکش با فضای خالی پشت سرش همراه بود که حالا میتواند میلیتائو را به دردسر بیندازد. خط حمله و چالشهای ژابی خط حمله رئال با امباپه و وینیسیوس شناختهشده است، اما شایعات درباره تنبلی و عدم هماهنگی این دو ستاره ادامه دارد. موفقیت ژابی به مدیریت این موضوع بستگی دارد. گونزالو و اندریک، دو استعداد نادر در اروپا، و رودریگو، که باید مثل زامورانو در دهه 90 بازگشتی حماسی داشته باشد، دیگر گزینههای تهاجمی هستند. غیبت تونی کروس، معمار بازی، در فصل گذشته ضربه بزرگی به رئال زد. ژابی امیدوار است آرادا گولر بهعنوان هافبک داخلی خلاق عمل کند و شوامنی، بازیکن غیرقابلجایگزین، پایه اصلی خط میانی باشد. بلینگام و والورده هم به ترکیب اضافه میشوند. اما گولر هنوز نصفهونیمه است؛ هافبک داخلی بودن نیازمند دقت و خلاقیتی است که با بلوغ به دست میآید. او در طول فصل بارها به چالش کشیده خواهد شد. بدون هوش و منطق در خط میانی، رئال نمیتواند از یکچهارم نهایی لیگ قهرمانان عبور کند و لالیگا را تا مارس از دست خواهد داد. لالیگایی که با دقت توسط رقبای رئال مدیریت میشود و هر بازی خارج از خانه برای آنها یک مصیبت خواهد بود. این روزها کمتر کسی برای رئال شانس قهرمانی قائل است ولی کسی چه میداند؟ این شاید بهترین خبر برای ژابی باشد.
دیدگاهتان را بنویسید