نمیدانم چرا برخی بازیکنان استقلال در حد نام خود نیستند؟/ دستیار...
نمیدانم چرا برخی بازیکنان استقلال در حد نام خود نیستند؟/ دستیار دهداری مجبورمان میکرد با کت و شلوار غذا بخوریم/ قلعه نویی در تیم ملی به منتقدان فکر نکند به گزارش خبرورزشی، شاهین بیانی یکی از ملی پوشانی بود که در جریان معروف به استعفای ۱۴ نفره پای آن برگه را امضا کرد و پس از بازیهای آسیایی ۱۹۸۶ سئول دیگر با مرحوم پرویز دهداری کار نکرد. به بهانه سالگرد درگذشت پرویزخان، پیرامون آن ماجرا و البته شرایط استقلال و تیم ملی با آقا شاهین گپ زدیم: اول از تیم ملی شروع کنیم. تیمی که بازیهایش را میبرد ولی مردم از نمایشی که ارائه میکند، راضی نیستند. چرا؟ با توجه به افزایش تیمهای صعود کننده به جام جهانی و گروهبندی ایران، از روز اول مشخص بود که به جام جهانی ۲۰۲۶ صعود میکنیم و خودتان شاهد هستید که حالا در آستانه صعود قرار داریم ولی باید قبول کنیم که به رغم پیروزی مقابل کره شمالی و قرقیزستان، ضعیف بودیم. ما حتی اگر ۱۰ نفره هم باشیم نباید از این دو تیم گل میخوردیم چه رسد به اینکه در نیمه دوم بازی با آنها ۴ بار دروازه ایران باز شود. تیم ملی باید برای جام جهانی جوانگرایی کند و این کار حتماً باید از بازی بعدی تیم ملی استارت بخورد وگرنه در ۲۰۲۶ دچار مشکلات بزرگی میشویم. واقعا برایم سوال است چرا آریا یوسفی بازی نکرد؟ جوانگرایی به معنای آن نیست که شما بازیکنان جوان را به اردوی تیم ملی دعوت کرده و فقط ۱۰ دقیقه به آنها بازی بدهید بلکه باید آنها را فیکس یا حداقل یک نیمه به میدان بفرستید تا ترسشان بریزد. خط دفاع تیم ملی را چطور دیدید؟ خیلی رک به شما بگویم به نظر من برای جام جهانی ۲۰۲۶ فقط میلاد محمدی به درد ترکیب فیکس تیم ملی میخورد و امیر قلعه نویی باید فکری به حال سه مدافع دیگر بکند چون به نظرم در کمال احترام به این بازیکنان، آنها نمیتوانند در جام جهانی مردان مطمئنی برای خط دفاعی ایران باشند. در مورد دو قطبی ایجاد شده میان امیر قلعه نویی و منتقدان تیم ملی چه نظری دارید؟ به نظرم امیر قلعه نویی نباید جواب منتقدان را بدهد. وقتی امیر میگوید تیم ملی ضعیف بازی کرد یعنی می داند این تیم مشکلاتی دارد و باید مرتفع شود بنابراین به جای تقابل لفظی با منتقدان باید کاملاً روی تیم خودش تمرکز کند. خوشبختانه از بابت صعود مشکلی نداریم و هنوز هم برای جوانگرایی و حل مشکلات تاکتیکی تیم ملی فرصت باقی است به همین خاطر قلعه نویی نباید چنین مجالی را از دست بدهد. برسیم به استقلال؛ تیمی که پس از چند روز استراحت از پنجم آذر دوباره وارد لیگ نخبگان آسیا میشود. امیدوارم بازی با پاختاکور به منزله سرآغاز یک دوره زندگی جدید برای استقلال باشد. در چنین مقطعی بازیکنان استقلال قطعاً در قیاس با مربیان و مدیران نقش بیشتری برای اوجگیری این تیم دارند. استقلال تیم بسیار پرمهرهای است اما نمیدانم چرا بعضی از بازیکنان در حد نام خود ظاهر نمیشوند؟ من قبلاً هم در گفتگو با خبرورزشی گفته بودم استقلال به هیچ افتخاری احتیاج ندارد چون قبلاً همه افتخارات را کسب کرده اما از بازیکنان میخواهم اعتبار باشگاه را تحت هر شرایطی حفظ کنند. سوم آذر سالگرد درگذشت پرویز دهداری است. مردی که در بازیهای آسیایی ۱۹۸۶ سئول مربی شما بود و پس از آن هم داستان استعفای ۱۴ نفره رخ داد. شما یکی از کسانی بودید که نامه استعفا را امضا کردید و برخی از امضا کنندگان مدعیاند در آن مقطع مشکل اصلی بازیکنان خود آقای دهداری نبود بلکه با یکی از دستیارانش دچار مشکل شده بودند اولاً این نکته را بگویم که اصلاً بحث استعفا نبود بلکه ما ۱۴ نفر در سئول قرار گذاشتیم وقتی به ایران برگشتیم تا وقتی کادر فنی عوض نشود، دیگر برای تیم ملی بازی نکنیم چون اصطکاک پیش میآمد و به تیم ملی ضربه وارد میشد. قرار بود ماجرا اصلا رسانهای هم نشود اما به محض اینکه به تهران رسیدیم، دیدیم که خبر در نشریات چاپ شده است! مرحوم دهداری آدم بزرگی بود و با من و شاهرخ اصلاً مشکل شخصی نداشت چون ما دو نفر در سئول فیکس بازی میکردیم ولی همان طور که دوستان دیگر گفتهاند، یکی از دستیاران ایشان در تقابل بچهها با پرویزخان نقش بسیار موثری داشت. برای مثال شاید باورتان نشود اما این آقا به بچهها اجبار کرده بود در جریان بازیهای آسیایی هنگامی که میخواستیم برای ناهار یا شام به رستوران برویم، همه باید کت و شلوار بپوشیم! شما تصور کنید میخواستیم غذا بخوریم اما باید لباس رسمی میپوشیدیم و در داخل رستوران دهکده مراقب بودیم لباسمان موقع غذا خوردن کثیف نشود. همه تیمها در تمام دنیا برای غذا خوردن داخل رستوران هتل محل اقامت خود لباس راحتی میپوشند اما دستیار پرویز خان بچهها را اجبار کرده بود با کت و شلوار بیایند. این سختگیریها حتی پس از پایان کار ما در کره جنوبی هم ادامه پیدا کرد. یعنی چه؟ ما در سئول ۱۹۸۶ تیم بسیار خوبی بودیم و مقابل کره جنوبی میزبان با ضربات پنالتی شکست خوردیم. وقتی مسابقه را باختیم، چند روز فرصت داشتیم تا زمان پرواز برگشت به تهران فرا برسد. فردای روز مسابقه با کره جنوبی قرار شد همه به خرید برویم ولی اتوبوسی که قرار بود ما را ببرد، خراب شد و نرسید. اتوبوس دیگری هم پیدا نشد به همین خاطر بچهها گفتند خودمان به خرید میرویم و برمیگردیم ولی دستیار آقای دهداری دوباره وسط کار آمد و گفت حالا که اتوبوس نیامده همه برگردید داخل هتل! اینجا بود که حمید درخشان به نمایندگی از بچهها اعتراض کرد درخشان گفت: "ما خودمان راه را بلدیم. به خرید میرویم و برمیگردیم" فاصله میان بازار تا محل اقامتمان هم خیلی کم بود. خلاصه بحث بالا گرفت و بچهها حاضر نشدند به هتل برگردند در واقع همان ماجرا نقش بسیار موثری در ماجرای ۱۴ نفر داشت. بعد از آن دیگر مرحوم دهداری را ندیدید؟ هنگامی که قرار بود جام ملتهای آسیا ۱۹۸۸ در قطر برگزار شود، من و شاهرخ آنجا فوتبال بازی میکردیم و به ملاقات پرویزخان رفتیم که تحت عنوان سرمربی تیم ملی ایران به دوحه آمده بود. دهداری به من گفت: "خیلی دلم میخواست در تیم ملی باقی میماندی ولی خوشحالم که میبینم به قطر آمدهای و با درآمدی که اینجا کسب میکنی، قطعاً زندگی ات بهتر میشود". دوباره میگویم آقای دهداری آدم بزرگی بود ولی اطرافیانش کارهایی کردند که آن ماجراها رقم خورد. روحش شاد باشد.
دیدگاهتان را بنویسید