"انتقال" حلقه مفقوده آموزش در بسکتبال یادگیری حرکتی، از نقطه نظر...
"انتقال" حلقه مفقوده آموزش در بسکتبال یادگیری حرکتی، از نقطه نظر کسب مهارت، با دو مفهوم اصلی حفظ و انتقال ارتباط دارد. آیا بازیکنان اطلاعات یا آموخته های خود را از یک تمرین به تمرین دیگر حفظ می کنند یا هر تمرینی را از صفر آغاز می کنند. بدون حفظ در واقع یادگیری صورت نمی گیرد. اما انتقال به فرایند بکارگیری مهارت و توانایی ها یاد گرفته شده در موقعیتهای دنیای واقعی و حفظ آنها در طول زمان در همان محیط اشاره دارد. در ورزش بحث انتقال از تمرین به بازی است. انتقال یادگیری، پایه و اساس کلیه آموزشها است و نه تنها هدف نهایی آموزش است بلکه یکی از بزرگترین مشکلات آموزش نیز شناخته میشود. فرض کنیم اگر بازیکنی در تمرین 60% پرتاب سه امیتازی موفق و در بازی نیز 60% پرتاب سه امیتازی موفق داشته باشد، انتقال کامل انجام می شود. اما اگر بازیکنی در تمرین 60% پرتاب سه امیتازی موفق و در بازی 40% درصد پرتاب سه امیتازی موفق داشته باشد، انتقال کمی صورت گرفته است. بدون انتقال، یادگیری وجود ندارد. گاهی اوقات مربیان معمولاً در محیطی که نیاز به انتقال دارد کار نمی کنند. والدین هم در یک جلسه تمرینی شاهد این موضوع هستند که فرزندشان ده ها پرتاب موفق پشت سر هم در یک جلسه تمرین انجام می دهند، اما در یک بازی با مشکل مواجه می شود و سیستم یا مربی را مقصر می دانند. اگر بازیکنی نتواند مهارتی را از تمرین به بازی منتقل کند، مربیان نیز عدم تمرکز بازیکن یا مشکلات روحی و ذهنی را دلیل عدم موفقیت بازیکنان می دانند، و اصلا تمرین را مقصر نمی دانند. اگر بازیکنی 100 شوت پشت سر هم از یک نقطه با سرعت مشابه بزند، پس از اتمام تمرین، احساس می کنیم بازیکن پیشرفت خواهد کرد. بازیکن ممکن است پیشرفت خود را از دیروز تا امروز حفظ کند. با وجود این، آیا در یک بازی، یک بازیکن 100 شوت پشت سر هم از همان نقطه می تواند اقدام کند؟ این نوع تمرین که با عنوان تمرین به روش مسدود (روش سنتی) نامیده می شود (نوعی تمرین کلیشه ای است که مهارتها در آن بدون مزاحمت و مداخلة اعمال دیگر تکرار می شوند). در این روش، مربی یک مهارت را جدا می کند و آن مهارت را بارها و بارها برای X تعداد تکرار می کند. اگر بازیکنی در تمرین پیشرفت کند، اما در بازی نه، به این معنا نیست که سیستم یا مربی ایراد دارد یا بازیکن با مشکلات ذهنی و تمرکزی روبه روست. اغلب به این معنی است که محیط تمرین بی اثر است. بنابراین تمرینات به روش تصادفی و تغییر پذیری بهتر از روش مسدود موجب انتقال یادگیری می شود، زیرا تمرین تصادفی بازیکن را وادار میکند تا به روش فعالتری در فرآیند یادگیری درگیر شود. طراحی تمرینات به شیوه مسدود ممکن است در محله ابتدای یادگیری موثر باشد اما باز هم بهتر است از نوع تمرینات تصادفی استفاده کنید تا یادگیری ماندگاری بیشتری داشته باشد. تمرینات مسدود برای گرم کردن ، ایجاد اعتماد به نفس و به عنوان مثال تمرین مهارت های شوت عالی است. تمرین تصادفی می تواند منجر به یادگیری سریع و عملکرد بهتر بازی شود. بازیکنان درک بهتری از موقعیت های بازی - حمله، دفاع و ریباند دارند. به سرعت خود را با موقعیتهای جدید تطبیق می دهند. تمرین تصادفی شبیه به آنچه در طول بازی اتفاق می افتد، است. نفوذ، پاس، شوت، دفاع ، ریباند و همه این مهارتها را بازیکنان به تناوب در زمین انجام می دهند و هر تکرار متفاوت است. شاید تمرینات تصادفی به اندازه تمرینات به شیوه مسدود سازمان یافته یا ساختار یافته به نظر نمی رسد. بازیکنان مرتکب اشتباهات زیادی خواهند شد. شاید به همین دلیل بسیاری از مربیان از ارائه تمرین های تصادفی بیزارند، اما اشتباهات بازیکنان را به انطباق، سازگاری و در نهایت پیشرفت سوق می دهد و البته ارزیابی پیشرفت بازیکنان دشوارتر است زیرا انتقال تا زمانی که بازیکن از مهارت تازه آموخته شده در یک بازی استفاده نکند، متوجه رشد و پیشرفت او نخواهیم شد. در حقیقت وجود انتقال مثبت یادگیری بین مهارتها سبب سهولت در یادگیری مهارت بعدی میشود. البته هر چه اجزای دو مهارت یا دو موقعیت شباهت بیشتری داشته باشند، مقدار انتقال مثبت بین آنها بیشتر خواهد شد. بنابراین مربیان باید هنگام طراحی تمرین اصل انتقال یادگیری را مد نظر قرار بدهند و مهارتهای پایه ای تر را که قابلیت ایجاد انتقال یادگیری مثبت در مهارتهای پیچیده تر دارند را در الویت قرار بدهند و جلسات آموزشی به گونه ای باشند که حداقل تداخل و حداکثر انتقال مثبت بین آموزش مهارت های رشته بسکتبال به وجود آید. اکثر مربیان زمانی دلسرد می شوند که یک تیم مهارت خاصی را در یک فعالیت خاص به خوبی انجام می دهد (مثلا پاس دادن) اما در فعالیت بعدی همان مهارت را ضعیف انجام می دهند (مثلا پاس های ضعیف در یک تمرین شوت). انتقال مهارت از یک فعالیت به فعالیت دیگر (و از تمرین به تمرین و از تمرین به بازی) هدف نهایی مربی است! هنگامی که انتقال مهارت وجود ندارد، احتمالا نشان دهنده این موضوع است که بازیکنان هنوز در مرحله نقص در یادگیری مهارت هستند. پیشنهادات: 1. مربی باید در مورد اجرای مهارت خاص در یک تمرین جدید، نکته آموزشی در رابطه با مهارت خاص، به عنوان مثال پاس خوب منجر به پرتاب خوب می شود و یا توپ از دست رفته را به نام بازیکن پاس دهنده ثبت می گردد نه گیرنده پاس. 2. با اضافه کردن تدریجی یک مهارت، در تمرینات تغییر ایجاد کنید. 3. تمرینات جدید را بر پایه و اساس مهارت های قبلی و نزدیک به آن طراحی کنید. 4. با استفاده از واژه های نشانه برای یادآوری نکات مهم آموزشی قبلی بدون نیاز به توقف تمرینات متعاقب استفاده کنید. 5. تمرین اصلی (مثلا پاس دادن) را برای مدت کوتاهی انجام دهید، سپس سراغ تمرین پیچیده تر (مثلاً تمرین پرتاب) بروید، سپس به فعالیت اصلی بازگردید. می توانید تمرین پیچیده دیگری را طراحی کنید که از همان مهارت های اولیه استفاده می کند. 6. از بازیکنان سوال کنید که در انجام کدام یک از مهارت ها در فعالیت پیچیده تر نمایش ضیعفی از خود نشان دادند و بهتر بود چه کاری انجام بدهند (در صورت لزوم توجه آنها را به تمرین قبلی معطوف کنید) 7. در تمرینات پیچیده تر اهدافی را تعیین کنید که به طور خاص به تمرین اصلی اشاره دارد. نظریه تعیین هدف برجسته ترین چارچوب نظری است که مداخلات تعیین هدف بر آن استوار است. هر زمان که اهداف تعیین شده برآورده شود، متعاقباً اعتماد به نفس بازیکنان نیز افزایش می یابد. 8. بازیکنانی را انتخاب کنید که تمرین اصلی را به خوبی انجام داده اند. آنها را تحسین کنید و سپس از آنها برای نشان دادن دوباره استفاده کنید. اگر یادگیری عملکرد بازیکنان را در مسابقه بهبود نبخشد، پس ما با ضایعات یادگیری روبرو میشویم که اتلاف وقت و منابع است. نویسنده: رامین رضایی، کمیته توسعه فدراسیون Works Cited Bjork, R. A. (2015). Learning Versus Performance: An Integrative. Perspectives on Psychological Science, 10(2), 176-199 Bruner, M. W., Eys, M., Carreau, J. M., McLaren, C., & Van Woezik, R. (2020). Using the Team Environment AssessMent (TEAM) to enhance team building in sport. The Sport Psychologist, 34(1), 62-70 Farrow, D., & Buszard, T. (2017). Exploring the applicability of the contextual interference effect in sports practice. Progress in brain research, 234, 69-83 Hülsmann, F., Frank, C., Senna, I., Ernst, M. O., Schack, T., & Botsch, M. (2019). Superimposed skilled performance in a virtual mirror improves motor performance and cognitive representation of a full body motor action. Frontiers in Robotics and AI, 6, 43
دیدگاهتان را بنویسید